قامتت چون سرو،
چشمانت چون آهو،
گيسوانت چون آبشاران،
ابروانت چون
كمند،
خلاصه هيچ چيت به آدمي زاد نرفته!
. . . . . . . . . . . . . ... . . .
اسمت را روي غنچه نوشتم،باز شد.
رو درخت نوشتم،ميوه داد.
تو صحرا
نوشتم،لاله زار شد.
آخه اين اسمه يا كود شيميايي؟
. . . . . . . . . . . . . . . . .
هر کسی بهت نگاه کرد عاشقت نیست ، شاید اشتباه گرفته یا ممکنه الاغش گم شده باشه!!